پانزده ماگیت مبارک
بر یک چشم بهم زدن بزرگ شدی انگار همین دیروز بود نوزادی ناتوان که برای ادامه حیاتش احتیاج به کمک داره
حالا دیگه میخوای خودت قاشق تو دهنت بزاری
پله های سرسره رو خودت به تنهایی بالا بری که با مراقبت این کارو به درستی انجام میدی
پله ها رو که بالا میرفتی قبلا ولی الن پایین اومدن رو تقریبا تا یه پله بلدی ولی پله دوم که میرسی وامیستی که خیلی خطرناکه این تمرین رو خونه بابا جون رحمان میکنی
نرده های پله هم تا یه میله بالا میری
سرسره هم برعکس با سر میای پایین بعد اگه جوراب نداشته باشی برعکس بالا هم میری
ماشاله
از سه چرخه هم خیلی خوشت میاد بیشتر از کالسکه دوس داری میله پشت سه چرخه رو بگیری دور خودت بچرخی یا از پشت کالسکه رو هول بدی
سوار ماشین هم دوس داری بغل بابا پشت فرمون باشی یا جلو بشینی با شیشه بالابر ماشین بازی کنی ویا شیشه رو بدیم پایین دستتو ببری بیرون باد بازی کنی
سیب زمینی آبپز خیلی دوس داری
بازی با بچه ها هم دیگه عاشقشی
با منم قای باشک بازی میکنی به این روال که پشت مبل قایم میشی بعد میای بیرون من دالی میکنم وتو لبخند میزنی وتکرار قضیه
وقتی میخوایم بریم بیرون سر لباس پوشیدن همکاری میکنی پاتو میاری بالا تا من شلوار رو پات کنم یا دستتو میکنی تو لباس
از حموم زیاد خوشت نماد گریه میکنی البته گاه گاهی اگه شکم گرسنه یا خوابالو باشی اذیت میشی
توپ بازی رو همچنان دوس داری
دوستانت هم داداشی و پرهام متین و امیر محمد وامیرعباس هستن فعلا
همسایه ها یا یه چهره جدید رو میبینی خجالت میکشی سرتو میچرخونی و رو شونم میذاری با لبخند شاید هم اینطوری میخوای رابطه برقرار کنی
اگه یه ماشین آهنگ گذاشته باشه با سرعت از کنارمون رد بشه سریع میرقصی بعدش دستاتو میچرخونی و میگی رفت
رفت میگی ریخت میگی مامان وبع بعی میگه تو میگی بع بع
هاپ هاپ هم میکنی یه کتاب مخصوص بچه ها همش عکس حیواناس اونو خیلی دوس داری وقتی میگیری دستت میخوای بازبون بی زبونی حرف بزنی هی لبتو میکشی داخل اوم اوم میکنی به خودم میگم الان دیگه زبون باز میکنه
این حالت اوم اوم هیجان گفتاری رو تو برخی از اسباب بازیهای جدیدت هم داری مثل گوشی موبایل وقتی فشار میدی آهنگ میزنه
خونه بابا جونا هم که میری سر وقت تلفن میری بلند گو رو میزنی بعد درخواست نا نای نای میدی
بالکن خونه بابا جون داود هم خیلی دوس داری در بالکن رو میبندی از پشت در بای بای میکنی
موقعی که من خوابم شیر میخوای موهامو به سمتی که خودت هستی میکشی این جوری من متوجه حضورت میشم خواسته ات رو برآورده میکنم
یا داداش خوابه میزنی تو صورتش یا از روش رد میشی تازه نرده تخت رو هم بالا میری
دست دادن همون یا لله کردن رو یاد گرفتی بوس کردن هم فوت میکنی با آب دهن فراوان
وقتی آتیش فندک رو میبینی میگی بو وووومیکشی
ناخن خشک وتیزی داری ولی باید تو خواب بگیرم تو بیداری محاله ممکنه اجازه بدی
الان یه چند شبی زود میخوابونمت تو داداشی رو
خیلی خوبه صبح زود از خواب بلند میشید صبونه میخوریم
به آب هم میگی داب آب بازی بیرون از حموم رو خیلی دوس داری مرغابی برا خودت
از مبل و عسلی و میز ناهار خوری هم مثل آب خوردن بالا میری
حسابی شیطون بلا شدی