بیست وشش مهر ماه
امروز برات حریره بادوم درست کردم و هم مثل همیشه با اشتیاق فراوون نوش جان کردی حسابی دوست داشتی منم حسابی خوشحالم ...
هر چی میگذره بغلی تر میشی تا بیداری توقع داری پیشت باشم و بغلت کنم و ببوس و بلیس تا موقع خوابت بشه و شیر بخوری بخوابی منم از همه کار بازنشست کردی و نشسستیم دل و قلوه میدیم به هم
دیوز زمانی که برا رنگ مو رفته بودم آرایشگاه خونه همسایه خاله راضیه پیشت بود کلی گریه کرد بودی بنده خدا خاله حسابی عصبی بود از دست تو داداشی ناگفته نمونه ه چهار ساعت کارم طول کشید دو بار هم اومدم شیرت دادم خلاصه اینکه حلالم کن
امروز سه تایی رفتیم داداشی رو بردیم مدرسه بعد مغازه خرید کردیم اومدیم خونه دعای عرفه رو خوندم بعد با هم رفتیم دنبال داداشی
شب هم موقع خواب کلی گریه سر دادی تشخیصم دل درد بود بهت عرق نعنا دادم تخت خوابیدی
بووووووووووووووس بوس...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی