دیروز برای انجام سونو رفتم درمانگاه ایرانپارس یه یکساعتی طول کشید تا نوبتم بشه نمیدونم چرا اینقدر اظطراب داشتم خلاصه نوبتم شد رفتم داخل همین که موس رو روی شکمم گذاشت و میغلتوند گفت:باشوهرت فامیلی گفتم آره نفسم تو سینه حبس شده بود گفت تو فامیل سابقه بیماری دارید گفتم نه چند ثانیه سکوت دیگه تاب نیاوردم دستم رو گذاشتم رو پاش گفتم خانم دکتر چیزی شده گفت نه مگه قرار بود اتفاقی بیافته آهی کشیدم گفتم قربونت برم شما که مارو کشتید گفت من اینو از همه میپرسم بعد گفت تاریخ آخرین پریودت گفتم 4 مرداد تاریخ زایمان با سونو گفتم دهم یازدهم اردیبهشت گفت یکی دو هفته بیشتر نشون میدی با توجه به وزن جنین بعد دای قلبش رو برا گذاشت الحمدالله شکر خدا بعدهم تعداد انگ...