چهار روز دیگه!!!
امروز پشتی رو خوابوندم جلو پاهات تو هم که چند روزیه یاد گرفتی برا چند لحظه بدون تکه بر چیزی واستی هی وامیستادی هی می افتادی رو پشتی باز دوباره بلند می شدی واقعا این همت و پشتکار و نداشتن ترس از شکست رو باید از بچه ها یاد گرفت
امشب ه کار جدید هم کردی ماشین اسباب بازی رو گرفتی دستت شروع کردی صدا در آوردن و راه بردن فکم خوابید زمین آخه ناقلا انو از کی یاد گرفتی قربونت برمهمین کارو هم با برس موی من تکرار کردی و ساعتها سرگرم بودی
یا یه ور چسب شکلک از اونایی که رو موز و پرتغال می چسبونند ساعتها با اون ور چسبه بازی میکردی با انگشت سبابه ات رو زمین میکشیدی
بازی مورد علاقه ات چلوندن جوجه طلایی داداشو فشار انگشت سبابه رو مورچه بخت برگشته
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی