محمد مهدی جانمحمد مهدی جان، تا این لحظه: 11 سال و 8 روز سن داره

مغز بادام

دو روز دیگه...

1393/1/28 14:19
نویسنده : مامان صبا
141 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به پسر خودم

فردا انشاله میبرم واکسن یکسالگیتو میزنم یه روز زودتر چون روز تولدت جمعه ست ...الهی که اذیت نشی 

دو سه بی هست که بدنه کامیون بزرگه رو میگیری و راه می ری یا اینکه دست به دیوار می ایستی و بعد که دستتو جدا می کنی برا خودت دست میزنی و گاهی هم سر تکون می دی و برا جلب توجه بیشتر اااااااااااا میکنی!!!

خیلی به خیار خوردن عادت کردی میذاری دهنت خورد میکنی می ریزی بیرون

تا به امروز ماما - بای بای - دادا-بابا دست-رو میگی ماشاله البته به صورتی که خودت بخوای ما میگیم تکرار نمیکنی ولی تلاشت ستودنیست 

وقتی جوراب می پوشنم به پاهای نازت میگم برا محمد مهدی دست بزنید فوری خودتو تشویق میکنی حتی تو اوج گریه که جوراب پات نکنم

از کلاه هم به شدت بدت میاد سرت خارش میگیره کلافه می شی

قربونت برم پارسال مثل هم چین شبی تا صبح تو بیمارستان خوابم نبرد

فردا صبح ساعت 6 رفتم اتاق عمل 8 45 به دنیا اومدی 

خدایا شکرت...زنده بودم و بزرگت کردم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

الهام(مامان اميرحسين)
30 فروردین 93 17:13
. مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری! مادر یعنی به تعداد همه روزهای اینده تو، دلواپسی! مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری! مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد! مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود! مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن… روزت مبارك
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مغز بادام می باشد