خرید...
امروز به همراه بابایی و دادشی رفتیم خیابون بهار برای خرید سیسمونی
چند قلم از کالاهای مورد نیاز مثل پوشاک و وسایل بهداشتی تهیه کردیم و برگشتیم خونه ناهار هم مهمون بابایی بودیم
امروز مامانی تپش قلب داشت دیروز هم که برا چکاپ ماهانه رفتم دکتر گفت افزایش وزن دارم شاید تپش هم به همین مربوط بشه انگشتهای پاهام هم همش میگیره ول نمیکنه
دکتر معصومی برام آزمایش قند وتیروئید نوشت هنوز انجام ندادم انشالله یکشنبه هم برم آزمایشگاه هم کلاسهای بارداری و شیر دهی
داداشی هم برات یه سری عروسک خرید که در حال حاضر باز کرده و بازی میکنه جالب اینجاست شیشه شیر تو هم میخواست آب بکنه و بخوره ...(قربون هر دوتاتون دوستتون دارم)
درحال حاضر هم شعر نی نی کوچولو یه پسره رو برات گذاشتم داری تکون میخوری حالا نمیدونم از نشستن رو صندلی اذیت میشی یا از آهنگ خوشت اومده...به هر حال بهترین حسی که میتونم بگم تو بارداری تجربه اش کردم یه عالمه بوووووووس