پنج شنبه 92/01/29
روز زایمانمه برام دعا کنید..آخرین روز جنینی همانطور که گفتم مثل چنین روزی پا به دنیا گذاشتی دنیایی که هم میتونه برات زیبا باشه و دلنشین هم میتونه بد باشه همش به خود آدم بستگی داره نا ناز... شب قبل چهارشنبه اصلا نخوابیده بودم تا صبح با تخت بغلیه و خانم های اتاق دیگه که اونا هم فردا زایمان داشتند صحبت کردیم و خاطره زایمان های قبلی رو برا هم تعریف کردیم اونایی که قبلا تو میلاد زایمان کرده بودند خاطرات بس ترسناک و چه بلایی سرشون اومده بود تا زایمان کنند تعریف میکردند خود اینم شد مقدمه ای برا بیخوابی خلاصه صبح شد برا نماز من و یه خانم دیگه رفتیم نماز خوندیم بعد مجدد برگشتیم اتاق اومدند گفتند آماده بشید برا اتاق عمل چهار نفر بودیم دو نفر اتاق ...